کد مطلب:59793 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:154
دو نفر مرد در مسافرت ، با هم رفیق شدند، هنگام غذا در محلی نشستند تا غذا بخورند، یكی از آنان پنج گرده نان از سفره خود بیرون آورد و دیگری سه گرده نان ، در آن هنگام مردی از آنجا عبور می كرد او را دعوت به خوردن غذا كردند، او نیز كنار سفره آنان نشست و از آن غذا خوردند، مرد رهگذر پس از خوردن غذا و هنگام خداحافظی ، هشت درهم به آنان داد و گفت: این هشت درهم را به جای آنچه خوردم به شما دادم و از آنجا رفت ، آن دو نفر در تقسیم پول نزاع كردند، صاحب سه نان می گفت: نصف هشت درهم مال من است و نصف آن مال تو. ولی صاحب پنج نان می گفت: پنج درهم آن مال من است و سه درهم آن مال تو است. آنان نزاع و كشمكش خود را نزد علی (علیه السلام) آوردند و داوری را به او واگذار نمودند. علی (علیه السلام) به آنان فرمود:«نزاع و كشمكش در اینگونه امور، از فرومایگی و پستی است ، صلح و سازش بهتر است ، بروید سازش كنید». صاحب سه نان گفت: «من راضی نمی شوم مگر به آنچه حقیقت است و شما در این باره قضاوت به حق كنید». امیرمؤ منان علی (علیه السلام) فرمود:«اكنون كه تو حاضر به سازش نیستی و حقیقت را می خواهی ، بدانكه حق تو از آن هشت درهم ، یك درهم است». او گفت: «سبحان اللّه! چطور، حقیقت اینگونه است ؟!». حضرت علی (علیه السلام) فرمود:«اكنون بشنو تا توضیح دهم: آیا تو صاحب سه نان نبودی ؟». او گفت: چرا من صاحب سه نان هستم ؟. علی (علیه السلام) فرمود:«رفیق تو صاحب پنج نان است ؟». او گفت: آری. علی (علیه السلام) فرمود:«بنابراین ، این هشت نان ، 24 قسمت (با توجّه به سه نفر خورنده) می شود[1] تو (صاحب سه نان) هشت قسمت نانها را خورده ای و رفیق تو نیز هشت قسمت را خورده و مهمان نیز هشت قسمت را خورده است و چون آن مهمان هشت درهم به شما دو نفر داده ، هفت درهم آن مال رفیق تو (صاحب پنج نان) است و یك درهم آن مال تو (صاحب سه نان) است». آن دومرد در حالی كه حقیقت مطلب را دریافتند، از محضر علی (علیه السلام) رفتند.
«عبدالرّحمن بن حجّاج» می گوید: از ابن ابی لیلی شنیدم كه می گفت: امیرمؤ منان علی (علیه السلام) در حادثه ای قضاوت عجیبی كرد كه بی سابقه است و آن اینكه: